محیا جونیمحیا جونی، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

محیا نازنازی

اتفاقات شیرین 14 و15 ماهگی

اتفاق خوب اینه  که دختر طلا بابایی شده،تا الان همش به من میچسبید همش مامانو مامان،ولی چند وقتیه که بابایی از سر کارکه میاد میره گردنشو میگیره و بغلش میکنه،هرجا که بابا هست محیام اونجاست. یاد گرفته بابا میگه،ازش بپرسیم محیا چی بخوره م م میگه،د د گفتنو یاد گرفته البته یه خورده تنبل تشریف داره،کلمه  نه  رو قبلا یاد گرفته بود،ازش میپرسم محیا بخوابه اینقد قشنگ نه میگه. ​ بغل کردنو یاد گرفته مامانیو باباییو محکم بغل میکنه،عروسکای پت و مت شو بغل میکنه اونارو تکون میده انگار میخواد اونارو بخوابونه.راستی داشت یادم میرفت تازگیا یه دستمال بر میداره گازو میز عسلی و حتی کمد دیواری رو پاک میکنه البته به شیوه خودش،  تو...
8 ارديبهشت 1393

برای تو

حس مادری زیباترین حس دنیاست حالا که هستی ..... کنارمی روز هام باتو شب و شب هام با تو روز میشه من هر ثانیه این حس را درک میکنم، محیای نازم خیلی کوتاه میگم دوستت دارم دختر نازم اما بدون که هیجوقت از دوست داشتنت کوتاه نمیام ...
3 ارديبهشت 1393

عزیزدلم همیشه به خوشی و تفریح

آخرای فروردین با پدر جون ایناو آقاجون اینا رفتیم ییلاقات شهرمون،محیا اولین بارش بود که اونجا میرفت خدارو شکر هوام خیلی خوب بود،به دخترم خوش گذشت،به شیوه خودش واسمون نینای نینای میکرد، با حمایت های مادر جون کلی پفک خورد ...
3 ارديبهشت 1393

محیا کنار دریا

امسال همه چیز واسه محیا تازگی داره مثل دیدن دریا،چند روز پیش منو بابابی بردیمش کنار ساحل همین که موج دریا رو دید چنان ذوق کرد که میخواست بره تو آب یا وقتی به ماسه ها دست میزد با تعجب بهشون نگاه میکرد،عزیییییییز مامان خیلی دوست دارم ...
3 ارديبهشت 1393